به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «آوای سیدجمال»، جهان کنونی، بیش از هر زمان، درگیر نزاع روایتهاست. در این میدان، مسئلهی زن یکی از محوریترین عرصههای نبرد نرم به شمار میرود. غرب، با در اختیار داشتن شبکهی انبوه رسانهها، کوشیده است مفهوم زن را در چارچوبهای دلخواه خویش ـ آزادی فردی، مالکیت تن، و حضور بیمرز در بازار مصرف ـ بازتعریف کند و سپس همین تعریف را بهعنوان معیار تمدنی بر تمام فرهنگها تحمیل سازد. در برابر این جریان، گفتمان زن در اسلام، حامل معنایی دیگر از انسان و کرامت اوست؛ معنایی که نه از جنس انفعال فرهنگی، بلکه ظرفیتی راهبردی برای عرضهی تعریف تازهای از تمدن و آزادی انسانی است.
۱. زن مسلمان در نقش بازیگر دیپلماسی فرهنگی:
در اندیشهی اسلامی، زن تنها مخاطب پیام نیست، بلکه خود بخشی از جریان پیام است؛ حامل معنا، معلم نسلها، و حافظهی اخلاقی جامعه. این جایگاه، در عرصهی جهانی، زن مسلمان را به فعالترین عنصر دیپلماسی فرهنگی تبدیل میکند. هر زن مسلمان که در میدان علم، هنر، یا خدمت اجتماعی با هویت ایمانی خود ظاهر میشود، عملاً روایت بدیل اسلام از زن را به زبان جهانی ترجمه میکند. او نه ابزار تبلیغ، بلکه تجلی کرامت انسانی در قامت تمدنی است.
۲. دیپلماسی رسانهای به مثابه جغرافیای تازهی گفتمان:
رسانه در عصر حاضر، جای مرزهای جغرافیایی را گرفته است. امروز دیپلماسی بدون رسانه، معادل دیپلماسی بیزبان است. بنابراین، طرح گفتمان زن در اسلام بدون طراحی دیپلماسی رسانهای جامع ممکن نیست. این دیپلماسی باید سه سطح را پوشش دهد:
۱. روایت نخبگانی: تولید دانش نظری و محتواهای تحلیلی دربارهی انسانشناسی زن در اسلام.
۲. روایت عمومی: بازنمایی تصویری از زن مسلمان بهعنوان نیروی آگاه، خلاق و متوازن میان ایمان و حضور اجتماعی.
۳. روایت زیسته: نمایش تجربههای زیست واقعی زنان در کشورهای اسلامی که میان مادری، علم، مسئولیت اجتماعی و زیبایی معنوی جمع میکنند.
چنین ساختاری میتواند شکاف میان تبلیغ رسمی و تصویر عینی را پر کند و تصویر زن مسلمان را از کلیشههای رسانههای غربی بازیابی نماید.
۳. راهبرد جهانیسازی گفتمان زن در اسلام:
جهانیسازی در اینجا به معنای «توسعهی سلطهگرایانه» نیست، بلکه به معنای ارائهی معنایی جهانی از کرامت انسان است. گفتمان زن در اسلام، با تأکید بر فطرت، خانواده، و مسئولیت اخلاقی، ظرفیت آن را دارد که به گفتمان رهایی بدل شود؛ رهایی از دو بند: بند مردسالاری تاریخی و بند سرمایهسالاری مدرن. این گفتمان میتواند محور همافزایی زنان مؤمن در سراسر جهان قرار گیرد، صرفنظر از قومیت و مذهب، زیرا پیام آن، بازگرداندن انسان به اصالت خویش است.
نظام جمهوری اسلامی ایران، از آغاز، این مأموریت را در دل پروژهی تمدنی خویش تعریف کرده است: تبیین و ترویج الگویی از زن که نه عقبمانده از قافله پیشرفت و علم است و نه اسیر در مصرفگرایی؛ بلکه بازیابی «زن تراز انسان» در منظومهی الهی است. فاطمه زهرا(س) و زینب کبری(س) در این الگو نه شخصیتهایی تاریخی، بلکه رمزهای تمدنیاند؛ نقطهای که در آن عقل، عاطفه، و مسئولیت اجتماعی در توازن کامل جلوه میکنند.
۴. راهبرد عملی در دیپلماسی رسانهای زن مسلمان
تحقق این دیپلماسی نیازمند سه تحول همزمان است:
۱. تحول در محتوا: بازتعریف زن مسلمان با زبان بینالمللی و قابل تفاهم برای ذهن جهانی معاصر.
۲. تحول در فرم رسانهای: خلق روایتهای هنری، سینمایی، مستند و دیجیتالی که زن مؤمن را بهعنوان سوژهی فعال و صاحب اراده به نمایش گذارد.
۳. تحول در شبکهسازی: پیوند میان زنان اندیشمند، هنرمند، و کنشگر در جهان اسلام بهمنظور ایجاد جبههی فرهنگی جهانی.
دیپلماسی رسانهای تنها انتقال پیام نیست؛ فرایند ساخت قدرت است. قدرتی که بر اقناع، احساس اعتماد، و الگوآفرینی استوار است. زن مسلمان، بهدلیل برخورداری از سرمایهی دوگانهی عقل و عاطفه، کلید اصلی این دیپلماسی است.
۵. سخن پایانی:
جهانیسازی گفتمان زن در اسلام، فرآیند سیاسی صرف نیست، بلکه مأموریتی در ساحت تمدنی است. این فرایند، هنگامی به ثمر مینشیند که زن مسلمان نه صرفاً «سوژهی مصرف پیام»، بلکه حامل و آفرینندهی پیام باشد. در جهانی که معنای انسان در زنجیر رسانه های سرمایهداری تحریف شده، بازخوانی زن در نگاه اسلام، یادآوری کرامت انسان است. از این منظر، دیپلماسی رسانهای زن مسلمان، یکی از باثباتترین مسیرهای تحقق قدرت نرم تمدن اسلامی در افق جهانی بهشمار میرود.
دیدگاه شما