
در این سرزمین فقط عشق و خوبی یافت میشود.در اینجا سرشاخه های احساس سرشار از شکوفه های شبنم نور میشوند.این حادثه بدون دلیل فراگیرترین در تاریخ نشده است.
وارد بین الحرمین که میشوی ناخود آگاه اشک از چشمانت جاری و ساری میشود.
چه اتفاقاتی که در اینجا نیفتاده است.بریده شدن سر حسین،قطع شدن دست عباس،سیلی خوردن ساکنین خیمه هاو هزاران اتفاق دیگر...
بین الحرمین قطعه ای از بهشت است.بی تابی زنی در سرزمین کربلا،ناله های دختری سه ساله....
چه قاب شگفت انگیزی.
سپاه حق از صخره های سرسخت،با گام هایی با گام هایی ملایم و موزون تر از باران به راه افتادندتا در کنار تشنگی عشق را سیراب از زمزمه گوارای آسمانی خویش کنند.
عشق جریانی خنک است در سحرگاهی خشک برای کامی تشنه .
خیمه گاه قبل از رسیدن به حرم قرار دارد.رسم عاشقی از اینجا شروع میشود.زینب پیام آور پیامهای این مبارزه در اینجا چه چیزهایی به چشم دید.غروب عباس،غروب علی اکبر ومهمتر از همه غروب برادر عزیزتر از جانش حسین.
وارد حرم عباس که میشوی چیزی جز غربت نمیبنی.
عباس؛بزرگمرد تاریخ در اینجا مدفون شده.دستهای او در جای دیگر برادر بزرگتر در آن طرف بین االحرمین...
به راستی عباس و حسین عشق را آفریدند.
دیدگاه شما