24. تير 1404 - 11:36   |   کد مطلب: 49572
یادداشت تحلیلی:
ترکیه در عصر اردوغان؛ بازیگر احیاگر یا مأمور نفوذ؟
از دهه نخست قرن بیست‌و‌یکم به بعد، ترکیه تحت حاکمیت حزب عدالت و توسعه و رهبری رجب طیب اردوغان، با ادعای احیای عظمت گذشته عثمانی وارد میدان سیاست منطقه‌ای و جهانی شد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «آوای سیدجمال»، از دهه نخست قرن بیست‌و‌یکم به بعد، ترکیه تحت حاکمیت حزب عدالت و توسعه و رهبری رجب طیب اردوغان، با ادعای احیای عظمت گذشته عثمانی وارد میدان سیاست منطقه‌ای و جهانی شد. بسیاری در جهان اسلام گمان کردند که ترکیه قرار است به بازوی عملیاتی مسلمانان در برابر سلطه غرب بدل شود. اما بررسی تطبیقی گفتار و رفتار سیاست خارجی ترکیه نشان می‌دهد که واقعیت عملکرد آن با ادعاهایش در تعارضی آشکار قرار دارد.

1. قیاس تاریخی: احیاگران واقعی چگونه‌اند؟
اگر ادعای اردوغان را با سایر قدرت‌هایی که به‌دنبال احیای حوزه تمدنی خویش هستند مقایسه کنیم، می‌توان تفاوت‌های جدی مشاهده کرد:

* روسیه پوتین با تکیه بر ایدئولوژی ارتدوکسی و روایت تاریخی از امپراطوری روم شرقی، با غرب وارد تضاد تمدنی شد و در عرصه سیاست، دیپلماسی، جنگ و رسانه، موقعیت خود را در برابر لیبرال‌دمکراسی تثبیت کرد.
* ایران انقلابی نیز با اتکا بر اسلام ناب محمدی(ص) و مکتب اهل‌بیت(ع)، به‌عنوان هسته مرکزی تمدن نوین اسلامی، نه‌تنها در کلام، بلکه در میدان واقعی مقاومت و مقابله با سلطه غرب حضور مؤثر داشته و دارد.
* پاکستان به‌عنوان کشوری که پس از نبرد با هند و جنگ ۱۲ روزه اخیر، به همبستگی با جبهه مقاومت و ایران گرایش پیدا کرد، نشان داد که درک درستی از موقعیت راهبردی و عقبه استراتژیک خود دارد.
اما ترکیه اردوغان با وجود شعارهای پرطمطراق «بازگشت به شکوه عثمانی»، هرگز در قامت یک بازیگر مستقل از نظم سلطه ظاهر نشد.
2. امپراطوری عثمانی؛ بازنمایی دروغین یک میراث تمدنی؟
سؤال بنیادین این است: وقتی امپراطوری عثمانی یک میراث حکمرانی مستقل اسلامی بوده است چرا اردوغان در حاشیه‌ی تمدن غربی بازی می‌کند؟
اگر عثمانی را نماینده بخشی از جهان اسلام وقت بدانیم، پس دشمنی غرب با آن قابل توجیه بوده است. اما پس از فروپاشی عثمانی، ترکیه‌ی آتاتورکی به‌جای حفظ پیوندهای تمدنی با اسلام، با تمام ابزارها در جهت فاصله‌گیری از اسلام گام برداشت:
* تغییر خط عربی به لاتین،
* حذف واژگان برگرفته از زبان عربی و واژگان اسلامی از ترکی معاصر،
* تمرکز بر نژاد ترکی اویغوری برای قطع ارتباط با اسلام‌گرایی منطقه‌ای،
* تأسیس ارتشی با نقش نظارتی بر لائیسیته،
* نزدیکی همه‌جانبه با ناتو و غرب،
* تأکید بر تعلق به تمدن اروپایی به‌جای تمدن اسلامی.
در چنین بستری، ادعای اردوغان برای احیای عثمانی، بدون برداشتن گام های واقعی، هم فریبکارانه است و هم مأموریتی برای تحریف اذهان.
3. عملکرد واقعی اردوغان؛ در کدام جبهه ایستاده است؟
اگر به مهم‌ترین پرونده‌های منطقه‌ای ترکیه در عصر اردوغان بنگریم، این حقیقت روشن‌تر می‌شود که وی نه‌تنها در کنار جهان اسلام قرار نگرفته، بلکه در نقش مکمل غرب برای مهار آن عمل کرده است:
* در سوریه: به‌جای دفاع از ساختار ملی و دولت رسمی یک کشور اسلامی در برابر حملات اسرائیل، در سقوط دمشق، پرورش گروه‌های تروریستی نیابتی چون داعش و النصره و تبدیل مرزهایش به دروازه ورود تروریست‌ها نقش کلیدی ایفا کرد.
* در فلسطین: با وجود شعارهای ضد اسرائیلی، روابط امنیتی، نظامی و اقتصادی آنکارا با تل‌آویو تقویت شد.
* در برابر ایران: به‌جای همگرایی با محور مقاومت و تمرکز قوا علیه اسرائیل، ایران را رقیب منطقه‌ای و مانعی برای نفوذ در جهان اسلام تلقی کرد.
* در جهان تسنن: با حمایت از جریان‌های اخوانی و تحریک سلفی‌گری سیاسی، به‌جای تقویت وحدت اسلامی، شکاف اهل‌سنت و شیعه را گسترش داد.
4. اردوغان؛ مأمور تحریف مسیر بیداری اسلامی؟
سیاست‌های اردوغان اگرچه ظاهری مسلمان‌پسند دارند، اما در باطن:
* مسیر وحدت را به تقابل فرقه‌ای تبدیل کرده‌اند،
* نگاه استراتژیک به مقاومت را به رقابت منطقه‌ای بدل کرده‌اند،
* و مهم‌تر از همه، با شعار اسلام‌گرایی، به انحراف بیداری اسلامی کمک کرده‌اند.
شعارهای عثمانی‌گری، در عمل پوششی بودند برای بازتعریف موقعیت ترکیه به‌عنوان واسطه‌ای بین غرب و شرق که وظیفه‌اش نه تقابل با نظم سلطه، بلکه مهار نظم نوین اسلامی بود.
پ5. نتیجه‌گیری: اردوغان، بازیگر مأمور یا احیاگر تمدنی؟
بررسی رفتارهای اردوغان در دیپلماسی منطقه‌ای، نظامی، امنیتی، رسانه‌ای و فرهنگی نشان می‌دهد که:
* نه نیت احیای تمدن اسلامی داشته،
* نه برنامه‌ای برای تمرکز قوای جهان اسلام در برابر سلطه غرب ارائه کرده،

و نه اینکه در انتخاب جبهه‌ها مرتکب خطای سهوی شده است.
بلکه کاملاً آگاهانه و در چارچوب استراتژی مهار انقلاب اسلامی و محور مقاومت، ایفای نقش کرده و اکنون نیز نقش «منتقدِ کنترل‌شده اسرائیل» را بازی می‌کند تا همچنان بخشی از پازل غرب در جهان اسلام باقی بماند.

جمع‌بندی:
آنچه اردوغان در سوریه و منطقه انجام داد، نه اشتباه تاکتیکی بلکه ماموریتی ایدئولوژیک در راستای حفظ نظم لیبرال-صهیونیستی بود. او برخلاف روسیه و ایران که تمدن‌سازی را با استقلال و مقاومت تعریف کردند، بازیگری بود که وظیفه داشت جهان اسلام را از درون گرفتار تفرقه، توهم عثمانی‌گری و انحراف از مسیر مقاومت کند. اردوغان، بازوی دوم اسرائیل در سوریه بود، اگرچه نقاب مسلمانی بر چهره داشت.

هوشنگ نادری

برچسب‌ها: 
پلیس