به گزارش آوای سیدجمال، "اینجا ایرانه دیگه"، "با این میتونیم خارج پناهندگی بگیریم" "مگه سوئیسه؟" همه این جملات به شوخی و جدی در یه عبارت خلاصه میشوند: خودتحقیری ملی!
اما ریشه این خودتحقیریها از کجا میآید؟ چرا ما عیبها را بزرگتر و قوتها را آنقدر کوچک میکنیم که أصلا دیده نمیشوند؟
فرهنگ باز ایرانی
ایرانیها ویژگیهای متضاد زیادی دارند، یعنی در عین حال که عیب خودشان را میبینند، مراقب از دست نرفتن میراثهایشان هم هستند. این ویژگی باعث شده ایران یک فرهنگ بسته نداشته باشد و نسبت به فرهنگهای دیگر هم آغوشش باز باشد؛ مثلا از اسلام و فرهنگ عربی یک جور سهم برمیدارند و از فرهنگ مغولی سهم دیگری؛ اما در نهایت باز خودش را به عنوان یه ایرانی حفظ میکند.
دیده شدن به هر قیمتی!
هرچه میکشیم از ولع دیده شدن است! انگار مد شده است هرکسی که بیشتر تحقیر شود و خودزنی کند، بیشتر دیده میشود. از خفهکردن خود در لایو اینستاگرام بگیرید تا اجرای آهنگ دخترا همه خاص هستند با صدای انکرالاصوات!
خودشیفتگی غرب
دومین دلیل قدرت رسانهای غرب است که توانسته الگوی مورد نظر خودش را به عنوان الگوی مطلوب به جهان معرفی کند. در واقع سالهاست که غرب روی این موضوع که خودش مرکز و اصل همهچیز است، کار کرده و باعث شده همه اتفاقها و همه موضوعات با آنها مقایسه شود. پس خودشیفتگی کشورهای غربی که طی سالها به رسانههای خودشان به آن ضریب دادند، روی خودتحقیری ما تاثیر دارد.
لمس نشدن دستاوردهای بزرگ در زندگی مردم
اما خودتحقیری دلایل دیگری هم دارد؛ برای مثال ایران در صنعت پزشکی فعالیتهای زیادی داشته و دارد؛ اصلا همین واکسن کرونا را در نظر بگیرید که در زمان خودش چقدر با آن شوخی شد، اما حالا میدانیم که اتفاقا اثرگذار بودند. یا تولید و ساخت ابزارهایی که به تسهیل شرایط زندگی کمک میکند. اما آنقدر این بُعد خودتحقیری گسترده شده که حتی گاهی تولیدات داخلی را با نامهای خارجی وارد بازار میکنند.
رسانهها در چه حال هستید؟
این روزها که حضور در شبکههای اجتماعی برای هرکسی از نان شب هم واجبتر شده، مهم است که بازتابی درست و واقعی از چیزهایی که در کشور در جریان است را به نمایش بگذارند. در این بین روایت واقعی و بدون اغراق از دستاوردها میتواند روی حس مثبت مردم اثرگذار باشد. البته رسانه شامل فیلم و سریالهای تولیدی هم میشود و اگر کمی دقت کنیم، متوجه میشویم که تعداد زیادی فیلم آمریکایی دیدیم که در آن نیروها با تجهیزات خاص و ویژه وارد میدان نبرد میشوند، تجهیزات کاملا آمریکایی! پس نمایش و به تصویر کشیدن دستاوردهای کشور به صورت مستمر میتواند روی بار خودتحقیری اثر بگذارد.
تخریب چهره سرمایههای نمادین
روزگاری از این حرف میزدیم که چرا مردم چهرههای کهن ایرانی را نمیشناسند و با آنها آشنا نیستند؛ حالا شرایط به سمتی رفته بسیاری به راحتی فردوسی و سعدی و حافظ که از شناختهشدهترین چهرههای ایرانی هستند را دستمایه تحقیر قرار میدهند. این مسیر آنقدر پیش رفته امروز یه نوجوان ۱۵ ساله برخی از این چهرهها را فقط با ویدیوهای تحقیرآمیزی که ساخته شده، میشناسد و کمتر از اثرگذاری این افراد در روند شکلگیری ایران خبر دارند.
تاثیر نخبگان در خودتحقیری ملی
البته این خودتحقیری در دورههایی بیشتر شده؛ مثلا در یک زمانی، دانشمندان ایرانی در برابر نفوذ زبان عربی احساس کردند که باید کتابها را به زبان عربی بنویسند یا در یک دوره دیگر استفاده از واژههای فرانسوی مد شده بود. در دوره قاجار، این حس خودکمبینی، قوت گرفت و کسی مثل تقیزاده پیشنهاد داد ایرانیها برای مترقی شدن از نوک پا تا فرق سر فرنگی شوند! در واقع میتوان گفت اولین دلیل این خودتحقیری، از اندیشمندان داخلی شروع شد و نباید فراموش کنیم که بهترین راه برای انتقال دادن هویت ملی سیستم آموزش ومعلمان و استادان است.
البته در اینجا باز اوضاع ایران به نسبت خیلی از کشورها بهتر است. مثلا زمانی که رضاخان هم میخواست شبیه آتاتورک رسمالخط ایرانیها را تغییر بدهد، خیلی از دانشمندان ایرانی، مانع این فاجعه شدند، این اتفاق میتوانست باعث قطع ارتباط با میراث فرهنگی گذشتگان شود.
سرمایههای انسانی خرج جناحبندی میشوند نه تقویت هویت ملی!
مهمترین عنصری که در خودتحقیری موثر است؛ از بین رفتن «هویت ملی-مذهبی» است. وقتی برای کسی این مساله که ایرانی است و قبل از هرچیزی هویت ملی که دارد اهمیت پیدا میکند؛ اینقدر راحت هرچیزی را دستمایه شوخی و مسخره نمیکند و در نتیجه حاضر نمیشود هویتش را تحقیر کند. در عین حال نوک پیکان به سمت مسئولین هم برمیگردد که این روزها سرمایههای انسانی کشور که نام و نشانی دارند، بیشتر از اینکه درگیر هویت ملی باشند و نام و پرچم ایران برایشان اهمیت داشته باشد، درگیر جناحبندیهای سیاسی شدهاند که بیشتر همهچیز را تکهتکه میکند. اینطور میشود که هرفردی به راحتی دیگری را تحقیر میکند، فقط چون در جناح دیگری از او قرار گرفته است.
دیدگاه شما